پوست در بازی

برداشتی از کتاب “پوست در بازی“

Skin in the game

چرا این کتاب؟

اگر در حوزه بازاریابی، کارآفرینی و فروش فعالیت دارید، مطالعه این کتاب یا حداقل گوش دادن به پادکست آن در بی پلاس را پیشنهاد می دهم. چگونه امکان دارد دستی در بازی نداشته باشیم و به خود اجازه دهیم تا برای افرادی تصمیم بگیریم که در بازی هستند. پوست در بازی موشکافانه به عدم تقارن بین ریسک و مسئولیت اشاره می‌کند. مسئله‌ای که همیشه و در طول تاریخ با ما بوده است.

طالب با نگارش خاص خود سعی می کند به خواننده بفهماند که فرد تصمیم گیر نمی تواند و نباید نسبت به نتایج حاصل از بازی بی بهره بماند چه در منافع بازی و چه در زیان بازی. مدیریت ریسک بدون قبول نتایج ریسک برای فرد تصمیم گیرند، تنها یک جک است. و متاسفانه جهان بیمار مزمن این موضوع شده است.

نویسنده کتاب:

نسیم نیکلاس طالب [۱] نویسنده‌ کتاب پوست در بازی، استاد دانشگاه، مقاله نویس، محقق و تحلیلگر ریسک آمریکایی-لبنانی است او را به عنوان فیلسوف احتمالات و عدم قطعیت می‌شناسند. قبلاً در کار تحلیل معاملات سهام بوده و الان مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی است. معرف ترین کتاب نسیم طالب، کتاب قوی سیاه [۲] است.

برداشتی کوتاه:

تو نمی توانی کسی را قانع کنی که اشتباه کرده، آنچه او را قانع خواهد کرد واقعیت است. وقتی پیامدهایش را می بیند.

برهان سلبی (Via Negative) یا یادگیری به طریقه منفی
برهان سلبی ریشه در الهیات دارد:
- برای مثال اثبات خدا از طریق اینکه خدا چه چیزهایی نیست.
اساس تکامل، چیزی درست کار نکند حذف می شود. (بقا) همان قانون برهان سلبی
قانون طلایی اخلاق:
- با دیگران آن طوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود.
ترکیب قانون طلایی اخلاق با برهان سلبی: با دیگران آن طوری رفتار نکن که دوست نداری با تو رفتار شود. (قانون نقره ای) چی بد است، راحتر درک می شود و نیز بهتر است روی خودت متمرکز باشی تا دیگران
وقتی به کسی پول می دهند که تحلیل کند، با کلی گویی هر روز مسئله را پیچیده تر می کند ولی در ریسک بازی نقشی ندارد یعنی اصلا دربازی نیست. فقط وقتی کمی در بازی وارد می شود که راه حل ارائه کند. بهترین و سریعترین راه حل
کتیبه حمورابی[۳]: قدیمیترین ساختار برای شراکت در ریسک و تعادل بین ریسک و مسئولیت
- (جان معمار در برابر جان کارفرما، جان پسر معمار و سازنده بنا در برابر جان پسر کارفرما در صورت خراب شدن ساختمان)
قوانین اسلامی و یهودی: دو طرف یک معامله باید به یک اندازه در ریسک باشند.
- مثال، یک حکم اسلامی: اگر یکی از طرفین معامله اطلاعات قطعی داشته باشد از تحولات آینده. این معامله صحیح نیست.
در یک کار مثبت مشترک، اگر تعداد افراد کم باشد کارها به درستر پیش میرود ولی وقتی تعداد افراد زیاد می شود، همان افراد برخوردشان فرق می کند و آدم ها مسئولیت اجتماعی خودشان را فراموش می کنند. مثال نظافت مجتمع آپارتمانی و شهر.
عقلانیت: آنچه که در طول زمان غلط بودنش ثابت نشده است.
- اگر حاضر نیستی که برای اندیشه ات خطر کنی و ریسک کنی هیچی نیستی
- مسئله فراتر از ریسک است، مسئله فلسفه وجودی است
- مثل: استیو جابز، کارآفرین واقعی، پیامبران و مبارزان
۱- کی Skin in the game نداره؟
- کسی که ریسک کارش را منتقل می کند به دیگران
- مثال سیاست گذارها، مشاوران مالی، شرکتهای بزرگ رانت خواری
- مدیرعامل های کت شلواری یا یقه سفیدی که سهام دار نیستند
- روشن فکران احمق [۴]
۲- کی Skin in the game داره؟
- کسی که در ریسک شکست خوردن شریک است
فراتر از پوست در بازی – روح در بازی است Soul in the game
۳- کی Soul in the game داره؟
- آن کسی که به جای دیگران ضرر را خودش تقبل می کند
- مثال کارفرینی که ریسک می کند و احتمال شکستش بیش از پیرزوی است
- مثل یک سرباز، قدیس و پیامبر

سه توصیه طالب:
- هیچ وقت درگیر فضیلت فروشی Virtue Signalling نشوید.
  - سیگنال ارزشهای اجتماعی که از طرف شماست انجام شده و مورد پسند جامعه است را بدهید.
- رانت خوری نکنید
  - به هرگونه پرداخت که مازاد بر هزینه مورد نیاز به اضافه سود مربوطه باشد، گفته می‌شود.
  - درآمدی بدون اتکای مستقیم به کار و تلاش تولیدی و بدون ریسک و خطر فعالیت‌های اقتصادی است
- خودت را در معرض خطر قرار دهید
  - ریسک کنید و کسب و کار راه بیندازید
  - و اگر پول دار شدید با سخاوتمندی پولتان را برای دیگران خرج کنید.
  - در عمل بالاترین فضیلت ریسک کردن است (طالب)
  - اگر امروز از چیزی لذت می برید که یک نفر درست کرده باید قدردان ۹۹ نفری باشید که شکست خورده اند و آن را نتوانستند بسازند + این یک نفر موفق و ما مدیون همه بازندگان هستیم: همه کسانی که تلاش کردند و شکست خوردند

——————————————————————————————————————-

[۱] Nassim Nicholas Taleb

[۲] Black Swan

[۳] قانون حَمورابی (Code of Hammurabi) که به دستور حمورابی، شاه بابل نوشته شد، شامل ۲۸۲ ماده در باب حقوق جزا و حقوق مدنی و حقوق تجارت است. حدود ۱۷۵۰ پیش از میلاد، ستونی که قوانین حمورابی بر روی آن حک گردیده از بازالت است و در حدود ۲٫۵ متر ارتفاع دارد. متن قوانین گرداگرد این ستون در ۳۴ ردیف به خط میخی نوشته شده‌است.

[۴] نویسنده اشاره می کند که این افراد محصول مدرنیته هستند. و متاسفانه امروز بیشتر زندگی ما دست این افراد است. برای مثال به وزیر خزانه داری آمریکا در بحران اقتصادی ۲۰۰۸ اشاره می کند و صحبت غلط ایشان به پدیده قوی سیاه در بازار مالی و اینکه این اتفاق مالی قابل پیش بینی نبوده است. در حقیقت آنها در طول سالها ریسک را مخفی کرده بودند و ریسک بالا را به اسم ریسک پایین به خورد مردم داد و درآخر خسارتش آنها ندادند بلکه مردمم دادند. او ۱۲۰ میلیون دلار در ۱۰ سال گذشته دریافت کرد ولی در بازی ریسک نبود. مشکل این است که پس از این موضوع سیستم از آن درس نمی گیرد. و در کل فرقی نمی کند.